آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت صد و سی و سوم
زمان ارسال : ۱۸۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : حدودا 9 دقیقه
از شیشهِ جلو ماشین به آنها خیره شد.
باران شرشر میبارید و تیغههای برفپاککن به عقب و جلو حرکت میکردند.
همانطور که نگاهشان میکرد؛خلال دندانی برداشت و میان دندانهایش را تمیز کرد.بوی ساندویچ سوسیس و پنیر در فضای داخلی ماشین پیچیده ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
توضیحاتی در مورد جلد دوم آخرین گلوله:
جلد دوم رمان به نام "بازگشت گلوله"
در بخش آنلاین دنیای رمان پارت گذاری خواهد شد💙
روزهای سه شنبه و جمعه🤍
در ژانر مافیایی،عاشقانه و درام!
البته باید بگم در این جلد هم پارت های رازآلود و مهیج خواهیم داشت❤️
جلد دوم از لحاظ زمانی به موازات آخرین گلوله هست و در زمان گذشته رخ میده.البته باید عرض کنم در اواسط رمان، به زمان حال برمی گردیم و شاهد اتفاقاتی هستیم که پس از جلد اول در حال رخ دادن هست💜
بازگشت گلوله،روایت کننده زندگی برسام و رز هست.علاوه براین قراره شاهد حضور کارکتر های جدیدی هم باشیم💚
درسته جلد دوم ادامه جلد اول هست؛ اما توصیه می کنم
موقع خوندنش، به چشم یک داستان تازه بهش نگاه کنید...چون این جلد هم ماجراهای خاص و مهیج خودش رو داره و سایر کارکتر های جلد اول هم در اواسط رمان به برسام و رز ملحق میشن🧡
امیدوارم در جلد دوم هم همراه من باشید تا بتونیم در کنار همدیگه لحظات قشنگی رو رقم بزنیم💛✨
ارادتمند شما
نیلوفر سامانی
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
بهبه😍 ببین کی اینجاست❤️🫂 من که کاری نکردم.خودشون به جون هم افتادن😂 چشم عزیزم اطلاع میدم✨️
۶ ماه پیشسارای
۲۸ ساله 00دختردیگه مارو فراموش کردی ماشالله طرفدارو لایک ها رفته بالامن توشوگم شدم😏😏😏اصلاحسودنیستماااااااااااااا(خیلی معلومه ها🤣🤣🤣🤣)
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
اتفاقا شما منو فراااموش کردی💔و اگرنه که عزیز دل منییی❤️از قدیمی ها هستی❤️ من هر موقع پارت میذارم کاملا حواسم هست کی هست کی نیست😂 الان یه لیست بلند از اونایی که نیستن دارم😂❤️
۶ ماه پیشسارای
00عزیزی شما😘😘، من از اولی هاهستم باید همیشه حواست به من باشه😂 من یکمم حسودم(معلومه نیست نه)😅تعصبم روت زیاده 🤨🤨
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
قربونت برم که❤️😍 من هستمممم ولی شما کم پیدایییی خانم متعصب😂
۶ ماه پیشسارای
00درگیر امتحانات پسرم مو روی سرم دیگه نیست انقدر حرص خوردمو کشیدم🤣😂🤣😂گاهی وقتاهم همسرم واقعاروی اعصابم رژهی ارتشی میزاره کم میارم و.....
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ای جانم❤️موفق باشه عزیزم❤️ من شوخی می کنم.شما هر زمان بیای قدمت رو چشممه❤️😍✨️
۶ ماه پیشنیل
20نیازمند تزریق فوری پارت هدیه . آقا یعنی چی چرا یه آدم باید انقدر احمق باشه اصلا دیگه حس میکنم همه چیز به حال خودش رها شده من دوست ندارم که امیر وبردیااز مهراب ضبره بخورن
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
آهیر نه تنها رئیس زندان رو خریده،نویسنده هم خریده😂😂چون دقیقا همه چیز داره به نفع آهیر پیش میره.جدا از شوخی تمامی این اتفاقات مقدمه ورود آهیر هست🤦🏻♀️❤️❤️
۶ ماه پیشسحر
10بنظرم مهراب می تونست از اون شخصیت منفی هایی باشه که مستقل برای خودش کار می کرد تا اینکه زیر دست کسی باشه
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
بله دقیقا.مهراب هم کارکتری با ذکاوت و منفوری هست😂👌🏻❤️ البته کاری که انجام داد موقعیتش رو به خطر خواهد انداخت...
۶ ماه پیشسیتا
20مهراب امیر سام رو برد پخ پخ اش کنه
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
درسته یکم دستپاچه شد ولی امیر رو دست کم نگیر😂😂❤️ پخپخ نمیشه😂
۶ ماه پیش*_*
30احتمالا اگه خود مهراب هم بفهمه چی شده دست و پاشو گم میکنه. اخ دلارای عزیز و مظلومم🥺🥺
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا😂 اگه به گوش آهیر برسه باید فاتحه نوید رو خوند😂❤️
۶ ماه پیشنیل
10طبق حدسی که زدم نوید تقلبی ملعون اومد توی صحنه ولی این می تونست یه نقشه برای رسیدن به قاتل جاویدباشه.می تونه یجوری صحنه سازی باشه که از مهراب به آهیر برسن
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
نوید ملعون عالی بود😂❤️ در واقع نمیتونه صحنهسازی باشه چون کسی خبر نداشت اون شب شیفت نویده.منتها این اتفاقا باعث میشه بردیا یهبار دیگه به نوید شک کنه🥲
۶ ماه پیشثریا
10امیر وقتی بفهمه با دلی چیکار کرده خیلی ناراخت و پشیمون میشه 😔😭 دلارا هم حق داره دلگیر باشه🥲هیجان پارت برای من قابل لمس بود؟ احساس میکنم تموم این مدت کنارشون بودم و از این همه اتفاق مغزم داره میشه🤯
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا همینطوره🥺🥺 خیلی خیلی ناراحته میشه💔
۶ ماه پیشfate
10یاااااللاالااااااا خدااااااا زن ادامشووو بفرس سکته رو میزنیممممم
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دور از جونتون✨️❤️ سهشنبه میذارممم😁
۶ ماه پیشثریا
10حسی به نوید دارم تنفره😶 آهیر هم یک دیوانه روان پریش😡😤ثامر نگران بردیا و امیر میشه و احتمالا امیر و به خاطر این کارش حسابی دعوا میکنه البته قبلش بردیا😍🥰 مهراب در پارت بعد یه بلایی سر امیر میاره🥺
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی از توجهای که به اطلاعیه داشتی❤️😍 نوید فقط برای کمک اومده بود.امیر اوضاعش کاملا روبهراهه😍
۶ ماه پیشثریا
10وای خدا دیدی نیلوفر جونم من از پارت قبل گفتم این میاد🥰😂 امیر چشماتو باز میکردی خو😳 خسته نباشی عزیزم 👌🏻😍🫂❣️ دلی رو به کشتن ندهی ها باشه عزیزم 🤧🤥
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم❤️❤️ بله تنها کسی بودی که درست حدس زدی😍👏🏻
۶ ماه پیشآمینا
10پارت بعد احتمالا باخشم آهیر هم روبرو بشیم سرِ دلارا.یعنی امیر خودش به تنهایی اندازه یه طویله خره .روباه مکار موقعی که نیت بردیا رو از تعقیب بفهمی و هدف تیری که زدی رو ببینی به گاو بودن خودت پی میبری😶
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
رییییلکس باش😂❤️وقتی متوجه بشه به دلارا تیر زده واقعا خیلی ناراحت میشه🤦🏻♀️🥲 شرایط استرسزایی بود،متوجه نشد چیکار میکنه بندهخدا🤦🏻♀️💔
۶ ماه پیشآوا
21یه آب قند پلیر واییی چه باحال و خفن بود تروخداااا پرات هدیه بده الهی چرا آخه دلارا بدبخت این چند پارت هر چی بلای سر دلارا میاد باید بگم از نوید متنفرمممممم و اصلا توقع اینکه اونجا باشه رو نداشتم اصلا
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسی که جوابدادی آوای قشنگم❤️✨️ آب قند هم الان میاااارم😂❤️ بله دلارا این چند وقت حسابی مورد ترکش من قرار گرفته.تاثیرات همنشینی با بردیاست😂😂
۶ ماه پیشAa
10👏👏👏⚘😯😯😯
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😍❤️😍❤️
۶ ماه پیشفاطمه
10هر آن چه که فکرش نمی کردم دشمنی در تماشای آنها بود دو پسر بی خبر از دشمن قدمی که در کمین هست هر لحظه و همه جا درگیر هم بودن دلارا با آن همه تنش گلو خورد حالا بردیا و امیرسام در تله دشمن گرفتار شدن 😔
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😂😂😂 فعلا خیالتون راحت. اوضاع امنه❤️
۶ ماه پیشگوگل ترنسلیت (آزاده)
10گل ریزون: [اصطلاح عامیانه] پشم ریزون، برگ ریزون، کرک و پر ریزون هر آنچه که باعث برانگیختن تعجب شود.
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
مرسییی از ترجمه خوبتون خانم درکوندی😂❤️😂
۶ ماه پیشآمینا
10امشب از هیجان به در بود گلم .پارت بعد بردیا با سری شکسته و پایی مجروح و قلبی مالامال از اندوه برای از دست دادن آرام جانش البته امیدوارم دلی بلایی سرش نیاد.امیرِ***حقته اگه بلایی سرت بیاد😡خوبت شدحالا
۶ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
نگران نباش دلی اوکیه😍❤️ احساس میکنم الان از صحنه حادثه بیرون اومدم دارم خبرا رو میدم😂❤️
۶ ماه پیش
سارای
10نیلوفر توچیکارکردی باما با بردی امیرک، دلی بهار چراااا اخه😭😶راستی عزیزم میشه شما به سازنده برنامه بگین اصلا نمیشه وارد رمان های برنامه شدقبلا داشت دیدن همه،ولی الان فقط رمان های بروز رو میاره بالا🤔